تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

کوچه های دارابکلا پر از شهیده

قضیهٔ شهید ابراهیم عباسیان

به نام خدا. در سلسله مباحث «کوچه های دارابکلا پر از شهیده» در قسمت سوم به قضیۀ دردناک شهید ابراهیم عباسیان پرداختم که به دلیل سیاسی بودن موضوع آن را در تاریخ سیاسی دارابکلا ارائه می کنم:

اینک از بن بست بیرون آیید. از کوچه ی شهید محمد جواد طالبی به زیارت 5 شهید دیگر می رویم. اول بریم پی شهید ابراهیم عباسیان. از او می آغازم. غازیدن ! نه. آغازیدن. گذشت آن زمان همه علیه هم بودند. و تاریخ هم مغازی! (جنگی) بوده! حالا دوره، دوره ی صلح  و صفاهاست. این شهید عزیز که مدت مدیدی شَهد شهادتش مظلوم تر از شب حیاتش بوده، باز نیز مظلومه. بازعکسش درجاهایی که ملک طِلق خداست خالیه.


قبر شهید ابراهیم عباسیان. عکاس: دامنه

شهید، شهیده. این و آن نداره. ارج و اجرش فقط با خداست. خوب؛ اگر شهیدش نمی دانید! و این البته به تو ربطی هم نداره. پس چرا اصلاً به جبهه جنگ و دفاع راهش دادید؟ مگر نمی دانستید در این جنگ لعنتی صدام عفلقی و دفاع مقدس ما، ممکن بوده خونش جاری راه آزادی و دین و آئین مان بشه؟ توبه کنید. که خدا توّاب است. و نیز خیلی هم اوّاب را دوست می دارد.

من بارها شهادت داده و می دهم که د رمرداد ماه سوزان که حتی سخت پوستان جرات آفتاب نشینی نداشتند و در غار و  لِه زار مخفی! می شدند، این ابراهیم محله ی مان، هم در روزه اش مستحکم بود. و هم در اقامه ی نمازش منظم. از شما می پرسم مگر بپاداری نماز و روزه داری در روزهای داغ، کم مسلمانی کردن است!؟

خود خدای رحمان گفته من در دل هیچ کس غروب ندارم. این فطرت خدای فاطر است. تو آری تو، که بسی مدعی هستی، حالا خود خدایی می کنی با خودت، شهید مردم را می گی شهید نیست! این کارت توبه لازم داره و اِنابه. گرچه من با حمیدرضای این خانواده، کودکی را به سر بردم. اما از ابراهیم هم به دور نبودم. او باخدا بود. گرایش ها، مگر راه خدا را مسدود می کند؟
من همان سال ها، برای حل مشکل این خانواده و پایمال نشدن خون شهید، به دفتر رهبر معظم انقلاب نامه نگاری کردم که روزی دیگر آن را خواهم نگاشت.


نصب عکس شهیدعباسیان. محرم 1394.هیأت امام حسین (ع) دارابکلا
افکار متعدد به عدد آدمهاست. این نعمتِ اختیار آدم هاست، آری اختیار. شهید ابراهیم عباسیان، هم در گرمای تابستان در آداب مسلمانی بود و هم در گرمدشت جنگی و سوزناک خوزستان در ِعداد رزمندگی. و لذا خدا او را از ماها پس گرفت و متوفّی  ساخت.

او خُلق و خویی خجسته و فهمی نیز بایسته داشت. در هر دعوای جوانانه ی  آن عصر، او داوری خاتمه بخش بود. به روح پاک او  و پدر مرحومش و صحت و سلامتی مادر مظلومش صلوات بر محمد و آل محمد.

در اینجا جا داره از هیئت مذهبی و خوب ببخیل تشکر کنم که حق شهید ابراهیم عباسیان را نادیده نگرفت و از بدو تاسیش، عکس این شهید را در کنار 8 شهید محله ببخیل درجلوی دسته عزاداری امام حسین(ع) قرار داده و از هیچ هیاهویی هم هرگز، نهراسیده. حبّذا احسنتُم. 
(دامنه دارابکلا)

حلقۀ تکیۀ دارابکلا

تاریخ سیاسی دارابکلا


به نام خدا. به برکت محرم و امام حسین (ع) در انتهای عزاداری و مجلس وعظ و روضه، حلقه ی تبادل اندیشه دینی در داخل تکیه ی دارابکلا برگزارشد. و به مدت چهار شب ادامه یافت.

مباحثات گاه تا نزدیک اذان صبح به طول می کشید. بی آن که پِلک های کسی به هم هشته! گردد. آفرین به این عشق و جستجوگری جوانان و طالبان دانایی. کانون و گرانیگاه _مرکزثقل_ این حلقه، دانشجویان بودند و پیرامون حلقه را هم دوستداران مباحث دینی تشکیل می دادند.

سیدایمان هاشمی دارابی، مهدی بابویه دارابی، موسی آهنگر دارابی، آقاصادق، سیدادریس صباغ دارابی علی اکبر طالبی دارابی، عباس مهاجر حمیدرضا شهابی دارابی، عارف آهنگر دارابی، امین آهنگر دارابی و ... .

علاقمندان دیگری هم بودند که نامشان در ذهنم باقی نماند. و ذکر اسامی سایرین حلقه هم مقدور نیست، همه و همه شان حتی شنوندگانی که تا آخرین لحظات حلقه را یاری دادند، دمنده ی روح این حلقه شدند که بسیار بانشاط، دارای عمقی پربار، شائق به کشف و شناخت، مایل به رفع شبهه و ایضاح ذهن و در عین حال پایبند و راسخ در اعتقادات دینی و مبانی اخلاقی و پیوند عاشورایی بودند.


این سیره ابداعی نیست. بلکه ادامه ی روش انبیا و ائمه (ع) است که محیط عبادی شان پر از حلقه های متعدد بود. شنیده ایم نبی مکرم اسلام (ص) روزی از میان حلقه های متعدد درون مسجد، نشستن در حلقه ی علمی را ارجح دانستند و میان شان حاضر شدند.

تحلیل من از این حلقه، این است:

1- دانشجویان حلقه ی تکیه سعی دارند عشق و اشک حسینی خود را به شناخت تحلیلی حرکت عاشورا پیوند بزنند.


2- آنها در پی آسیب شناسی ها نیز هستند. چون معتقدند اندک اندک جای متفکران در این دامنه، تنگ شده. و همین غیاب، میدان را برای سطحی نگرها وسیع تر و آزادتر ساخته است.

3- در درون این جوانان _که بسیار هم عمیق و پَرسوال بودند_ امواجی از مسائل ساطع است. باید این موج فکری شان، طوفان اندیشه ای بیآفریند. که راه نخستش امتداد بخشیدن به این حلقه است.

4- من خود تعجب کردم از این همه دانش، روحیه، تدیّن، و توانایی بیان و طرح عالمانه ی سؤالات شان.

در طول 4 جلسه در 4 شب متوالی ایام عزاداری، این مباحث به اختصار و گاه هم به طُوال تبادل اندیشه ای شد:

بحث بر لفظ جلاله ی  الله. بحث انسان. ابعاد مکتب امام حسین (ع). مفهوم امامت و نبوت. آرمانشهر. آزادی و آزادگی. اخلاقیات امروزی. سهم عقل و وحی در تفکرات انسان. اهمیت قرآن. گفتمان های دینی و جهانی. مساله ی جبر و اختیار. آسیب شناسی عزاداری ها. مصائب عاشورا. نقش تکیه در کادرسازی ها. ترجیح رجوع به بُعد اخلاق و عرفان عاشورا. تاکید بر ضدِ ظلم بودن در ابعاد جهانی. شیعه و سنی. حکومت اسلامی. نظریه ی سیستم ها و داده ها و بازخوردها. محتوای مجالس عزاداری. تاکید اکید بر استمرار حلقه ی  اندیشه در تکیه و مسجد و نحوه ی جهت دهی موضوعات. نقد اخلاقیات اجتماعی. و چندین مساله ی دیگر که بدان اشارتی گذرا گردید.


حلقه تکیه. دارابکلا. آبان 1393. شب تاسوعا

نتیجه گیری : من در اینجا دو دوره ی تفکری نسل ما و نسل شما داشجویان را به روش فهرستی و نمایه ای آشکار می کنم تا کمی به آن خیره شده و بیندیشد و نظر دهید:

دوره ی ما در ابتدای انقلاب و پیش از آن عصر شور بود. اما دوره ی شما عصر شعوره. دوره ی ما عصر خون دادن بود. اما دوره ی شما فصل خوبی کردنه. عصر ما انقلاب و انتقال رخ داد. اما عصر شما اثبات و تمدن در حال رخ دادنه. ما رژیمی را به زیر کشاندیم. اما شما نظامی را دارین به زبَر می رسانین.

عصر من عصر جنگ و دفاع بود. اما عصر شما عصر صلح و صفاست. ما عصر شکّ بودیم. شما اما عصر یقین اید. ما اوائل انقلاب مجبور به ستیزش و استماع انواع تهمت ها _مانندتهمت های مظلومانه به شهید مظلوم بهشتی که امروزه، همه تاسف می خورند کاش بهشتی و مطهری و.. زنده بودند تا..._ بودیم. اما شما حالا در دوره ی سازش و شنیدن کرامت آدمیان اید. و خلاصه بگویم دوره ی ما دوره ی احساس دینی بود ولی اینک شماها در دوره ی شناخت دینی هستید.

به نظر شما با تطبیق و مقایسه ای که ارائه نمودم. ما باید منحرف تر از حقایق و دورتر از دیانت می شدیم! یا شماها؟ ما بیشتر در معرض امواج خروشان انواعی از فتنه ها و آشوب ها می بودیم یا شماها؟ با این همه، ماها در کوران آن دوره، از کودنی ها، رهایی یافته بودم و اسیر امواج نشده بودیم.

سؤالات شما در 4 نشست حلقه ی تکیه نشان داده است که شماها خیلی خیلی از دوره ی جوانی ما عمیق تر و پُردامنه تر و پُرمطالعه تر هستید.

قدر خود را پاس بدارید و به عمق بینش دینی تان باز نیز بیفزایید. که خدا انسانی آگاه و عارف و عابد و در عین حال مختار و متفکر و آزاد و آزاده می طلبد. دوره ی شما مهیّاست برای باسوادتر شدن تان. بااعتقادتر شدن تان. باایمان تر شدن تان. خدا حافظ تان. 
برادر و مُبصرتان در حلقۀ تکیۀ دارابکلا. (دامنه دارابکلا)