تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

خاطره ای با یوسف رزاقی برای رفتن به جماران برای دیدار با امام

با یوسف برای دیدار با امام


به نام خدا. در سلسله مباحث خاطرات دامنه به یکی از خاطره هایی که با روانشاد یوسف رزاقی در سال 1361 دارم، اشارۀ مختصر می کنم که بخشی از تاریخ سیاسی روستای دارابکلاست. یعنی خاطره ای با یوسف برای رفتن به جماران برای دیدار با امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی:


سال 1361 بود. یوسف از جبهۀ سومار به مرخصی هفت روزه آمده بود. من و او و جعفر رجبی و حسن صادقی محلی بسیار با هم گشتیم. چون آن سال بقیۀ رفقا در جبهۀ کاویژال مریوان بودند.


هفت روزش که تمام شد، گفت ابراهیم همراهم بیا بریم تهران. اول می ریم جماران دیدار حضرت امام. آنگاه تو برو قم و من هم با قطار می رم جبهه. همین کار را کردیم. رفتیم تهران و شب را در تهران ماندیم. به خونۀ حاج مهدی کشانی دوست نزدیک و صمیمی یوسف رفتیم که بسیار خاطره انگیز بود آنجا.


صبح علی الطّلوع به سوی جماران در شمال شهر تهران، برای شوق دیدار مردمی با امام شتافتیم که داستانش مفصل است و از بحث مان خارج. بعد او به جبهه رفت و من به سمت قم.


خواستم بگویم آن دوره ها، هم شوق و شعَف رزم و جهاد و مقاومت عالی بود؛ هم رفیق با رفیق عهد و اُخوت خاصی داشت؛ و هم عشق به امام خمینی باعث می شد هر سختی و رنج و دوری از خانه و کاشانه ای تحمل شود.


یاد یوسف به خیر که هم رزمنده ای بسیار جدی و منظم و مسلط به بکارگیری سلاح سنگین بود و هم فردی متحرک و ناایستا بود. او اساساً با تنبلی و تن پروری بیگانه بود و در رفاقت هم، آخرین حدّ صمیمیت و صداقت و وفاداری بود.


فردا 18 اسفند 1395، یعنی ورود به سیزدهمین سال فراق غمگینانۀ یوسف



و



عکس بالا: آلاچیق سنگدرۀ دارابکلا. سال 1362. دامنه و یوسف. عکس پایین: دامنه (که آن سال یعنی 1365 پیکان دولوکس نمرۀ قم در اختیار داشت) آن دو نفر یوسف رزاقی و جعفر رجبی دارابی که برای گرفتن صندلی جلوی ماشین، این گونه با هم کلنجار می روند که سیدعلی اصغر شفیعی دارابی این صحنۀ عکس خاطره انگیر را شکار کرد. (دامنه دارابکلا)

دیدار با امام در جماران

روزی که به جماران رفتیم


روزی از روزهایی که رؤیاها برای رؤیت روی روح الله روی می آورد به قلب ها،

و مسّی رنگ می شد رو و روح و روان آدم ها،

ما هم از دارابکلا این دیار رؤیاها، سر به سرای خُنیای عشق زدیم رفقا،

یعنی اواسط سال 59 بود یا اوئل سال شصت و ضرب شصت ها!

رفتیم جماران امام ایرانی ها.

که چه کنیم؟ ها؟

که ببینیم او را به تمام معناها،

و شویم آنچه که باید می شدیم مثل همه ی انقلابی ها،

تا با امام باشیم هر روزها،

و امامی گری را خط مان بذاریم در همه ی ساعت ها،

و خطوط بازی را کنار گذاریم و شویم عین دسته گل ها،

و در مینی بوسی سوار شدیم در تکیه پیش با این آدم ها،

داغ سر و داغ دل و داغ دِماغ داراب کلایی ها،

یعنی ایناها:

علی اکبر آهنگر دارابی حاج موسی. (معروف نزدمان به اکبرعمو). اصغر رنجبر. محمد طالبی دارابی (بنّا) مصطفی آهنگر دارابی. سید علی اصغر شفیعی دارابی. موسی بابویه دارابی. حسین محسنی. مرحوم مصطفی مؤمنی دارابی. خلیل آهنگر جوشکار. علی ملایی دارابی. سید عسکری شفیعی دارابی. شهید حجة الاسلام سید جواد شفیعی. علیرضا آهنگر دارابی. هادی آهنگر  دارابی. اصغر مهاجر. حسن آهنگر دارابی. یوسف آهنگر ذاکر اهل بیت. روانشاد یوسف رزاقی. سید رسول هاشمی  دارابی. جعفر رجبی دارابی. احمد بابویه  دارابی و نیز ابراهیم طالبی دارابی (دامنه) آری همین اینا.


از راست: اصغر رنجبر. شهید حجة الاسلام سیدجواد شفیعی. مصطفی آهنگر. علی اکبر آهنگر. دامنه. قم. روبروی حرم. 1358. عکاس: سید علی اصغر

این متن بالا شعر نبوده ها

نثری نیم شعر قافیه دار بود در لابلا

هرکس یادش مانده به این لیست بیفزایدا.

تذکرا :

اگر اسم کسی را انداختما، به حساب کورذهنی ام بذارینا.

و به من بگینا.

نه از پیش خویش تحلیل بیرون کنینا.

که دامنه چنین است و چنان ها.

اگر کسایی هم نبودند و اسمش از سر اشتباه، سیاه شد اینجا، به دامنه اطلاع دهند فوریا.

این داستان را که سری دراز و تَهی گشاد داردا،

در قسمت دوم کامل می کنم با نزاکتا،

که در جماران چه گذشت بر ماها؟


جماران. امام. حسینه ای که هنوز کاه گل نشده بود

و در میدان آزادی آن شب چی شد آنجا؟

و در قم چه کردیم با علما؟

و چه آوردیم از شهر عشق ها و سوهان ها و سوهان ها!؟

رهآورد مان چه بوده ها؟

و تبیین دستاورد رفتن به جماران و  بعد به قم باشه برای بعدها.

تا دوریی گزینیم از بد و بدا.

با چنگ و دف و بار بَد و باربُدا.

تا نلغزیم به ساز این و آن ها.

و رقص سماع نیاییم هی به این آخرین نُت و مُدها.

آری، ان شاء الله. (دامنه دارابکلا)