تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

شعارها و دیوارها

دیوارنویسی سیاسی ایدئولوژیک

به نام خدا

در دارابکلا سه دوره شعارنویسی شکل گرفته بود که اغلب دیوارنویسی و گاه پارچه نویسی بود. 1- قبل از پیروزی انقلاب. 2- دهۀ شصت. 3- سال 88.

قبل از پیروزی انقلاب: شعارها به صورت شبانه و مخفی و در مکان های عمومی نوشته می شد. یادم است روی درِ فروشگاه حاج سید اسماعیل صباغ در تکیه پیش، شعارنویسی شبانه «مرگ بر شاه خائن» خیلی سر و صدا کرده بود. نیروهای پاسگاه دارابکلا ریخته بودند تکیه پیش تا شعارنویسان را شناسایی و دستگیر کنند.

عیسی مهاجر به من گفت برو خونه چون روی تو شک دارند که تو نوشتی.من هم بسرعت از صحنه دور شدم و به دامنِ اوس صحرای دارابکلا رفتم. این را بگویم که من البته در همان سال ها مخفیانه تنِ دیوار کِل محمود ابراهیم شعارنویسی علیه شاه کرده بودم که در بخش خاطرات دامنه آورده بودم.

دهۀ شصت: سه دسته در محل دیوارنویسی می کردند. حامیان گروه های مارکسیستی. جناح چپ. جناح راست. به دیوارنویسی های جناح چپ خیلی گیر می دادند. چون اغلب از کتاب های معلم انقلاب مرحوم دکتر علی شریعتی بود. من و برخی از رفقا یکی از دیوارنویس ها در روز روشن و در جلوی چشم مردم و به صورت عیان و رسمی بودیم. نوشته ها را اغلب با مشورت همدیگر یا از بزرگان انقلاب برمی گزیدیم و یا من آن را با ذهن خودم بر روی کاغذ می نوشتم، می دادم دیوارنویسی می شد. برخی از روحانیون دارابکلا نسبت شعارهای جناح چپ مذهبی، واکنش شدید نشان می دادند و موضوع را به روی منبر می کشاندند. اساساً آنها با دکتر شریعتی میانه خوشی نداشتند. که فعلاً از شرح و بسط آن بگذرم. می گذارم برای زمان های بعد.

جناح راست اغلب پارچه نویسی می کرد. و گروه های مارکسیستی نیز جرأت دیوارنویسی نداشتد، ولی گهگاهی شبانه و در تاریکی و خلوت شب، آرم سازمان های مورد حمایت شان را با رنگ بر دیوارها می پاشیدند و شعارهای لنین و تروتسکی و مائو را ترویج می کردند.

سال 88: این سال هم ما شب عاشورا داخل تکیه نشسته بودیم منتظر بودیم دسته ها از مزار و امام زاده جعفر برگردند و سینه بزنیم. موسی آهنگر (فرزند شهید محمدحسین آهنگر) فرمانده پایگاه مقاومت دارابکلا و سیداحمد هاشمی کنارم بودند، داشتیم با هم صحبت می کردیم. همان لحظه که نیمه شب بود به موسی تلفنی خبر دادند در برخی از دیوارهای محلات دارابکلا، علیۀ رهبری و ولایت فقیه شعارنویسی شده است. موسی از ما خداحافظی کرد و فوری خود را به قرار رساند... .

من از این قضیه همینقدر باخبرم و دیگر چیزی بیشتر از این نمی دانم . البته حاشیه هایی هم برای این دیوارنویسی همان زمان و هفته های بعد شنیدم که چون بر من روشن و مشخص نیست، مطرح نمی کنم.


دارابکلا از زاویۀ ببَرخاسه. پنج شنبه 17 فروردین 1396. ارسالی جناب یک دوست