تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

پاسداران ولایت فقیه که شهید محدباقر مهاجر در دارابکلا تأسیس کرده بود

خاطرات جبهه و جنگ ( ۱۲۹ ) به نام خدا. سلام. اینک که فرخنده‌دهه‌ی فجر می‌آید یاد می‌کنم از مرد عرفان و عمل، مبارز در انقلاب و مدافع در دفاع مقدس شهید محمدباقر مهاجر رفیق پرواپیشه‌ی ما. او زمانی توی شلمچه شهید شد؛ یعنی ۱۵ شهریور ۱۳۶۱ که بنده به اتفاق آقا سیدکاظم و حاج عباسعلی جبهه‌ی مریوان بودیم. اوائل انقلاب اتاقکی خلوت در کنج مغازه‌ی‌شان داشت؛ محل مطالعه و بودنش بود؛ و دائم در آنجا. شاید همانجا خود را ساخت. باری در مسجد این خبر را فاش کردم و اینک باز، بازمی‌گویم. او گروه «پاسداران ولایت فقیه» را در محل مخفیانه تأسیس کرده بود با عضویت شهید حجت الاسلام سید جواد شفیعی. سید عسکری شفیعی. سید کاظم صباغ، سید تقی شفیعی و بنده. رمز ما در فضای عموم برای گردآمدن، «پوف» بود مخفف پاسداران ولایت فقیه. تا همین اواخر شعارهایی که بر دیوار نوشته بودیم یکی روی دیوار بخشی‌محمد هنوز هم مانده بود.



عکس از آلبوم شخصی دامنه


شهید محمدباقر از ناحیه‌ی مادری (مرحوم حاجیه زهرا طالبی) فامیل ماست، از عموزادگان. از دوستدارانش بودم و از رفقاش. وصیت‌نامه‌اش محشره با کلیدواژه‌های ناب. مثل این واژه‌ها: "فتح کربلا، نجف و قدس عزیز" ، "حکومت مطلق الهی" ، "حسین زمان" (منظورش امام خمینی ره بود) ، "خط سرخ شهادت" ، "شکست حتمی آمریکا" ، "با خداوند پیمان ببندم" ، "مخلص درگاه خداوند" نیز مثل این فراز: "خداوندا تو خود دانی که چه کسی را به لقای خویش راه دهی ولی تقاضا می‌کنم که دیر یا زود، فردا یا امروز، بصره یا بیت‌المقدس، مرا که عشقی جز تو ندارم و جز تو نمی‌جویم به لقاء خویش برسانی". یادش همآره در یاد. ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.


نظرات


نظر سید علی اصغر: سلام رفیق شفیق من. شهید مهاجر فرماندهی می کرد منابع نیروی انسانی را . فعالیت سیاسی و اجتماعی اش به درگاه نخست وزیری شهید رجایی رسیده بود . بعبارتی فرااستانی عمل می کرد. توانایی ارائه تحلیل اوضاع را بیش از دیگران داشت. اهل مطالعه بود. برای اینکه در تدریس تحلیل فعال بود . کلاس های عقیدتی و سیاسی را اداره می کرد. با هم در کلاس کنگ فو ساری شرکت می کردیم که ایشان ادامه دادند و یک رزمی کار شده بودند. قدرت بدنی بسیار بالایی داشت. از نخبگان دوران خویش بود. باور دارم که چنانچه در قید حیات بودند حتما وزیر می شدند. یاد و نام ایشان جاودانه باد.


اسماعیل آفاقی در مورد شهید محمد باقر مهاجر زیر پست سید علی اصغر خطاب به وی: روحش شاد. سلام.زمانه (همان عمرش) فرصت نداد تا مدتی از کسب معارفش بهره من شویم اما شهادتش شجاعت به دلها انداخت تا فرزند مرفهی و سرمایه داری که با عرق جبینش سری در جامع داشت فدای مکتب و عقیده دینش شد و باعث کوج شجاعانه جوانانی از دیار ما به سمت نبرد با مهاجمین و غاصبین سرزمین و عقیده دینی ما گردد.


پاسخ دامنه: سلام آق سید علی‌اصغر. از سینه‌ی دردمندت ۱۰ جمله جوانه زد که هر ۱۰ جمله گویی یک دروازه است برای گشودن ابعاد شخصیتی شهید محمد باقر. ارزنده بود که این زوایا را اشاره کردی. دقتت را در ستودن حقایق برآمده از شخصیت وجودی آن شهید، می‌ستایم. این شهیدان والامقام برای ما سرمایه‌های ناتمام‌اند و چونان کوه یخچال، جان ما را آرام آرام، قطره قطره سیراب می‌کنند. می‌توانم بگویم در معرفی شهید محمد باقر دلت دقیقاً منبع بیان شد و بر مدادت حکم راند و بنده واقفم برین خصالش که برشمردید و بر میزان رفاقت عمیق تو با او آگاهم و ناظر بودم. ارج می‌گذارم به این دید و دیده. درود.


نظر حجت الاسلام شیخ محمد نجفی دارابی: سلام بر آقا ابراهیم عزیز. دست مریزاد از عکس اولین شهید دارابکلا، پسر دائی عزیزم، شهید حاج محمد باقر مهاجر . اون مغازه و فروشگاه نفت در محل میدان فعلی "تکیه پیش" . گاهی از وقتها در گوشه آخر مغازه اش که شبها در آنجا می‌خوابید و از مغازه مواظبت میکرد، می‌نشستیم و گفتگو میکردیم. خداوند ایشان و همه شهدا را با سالار شهیدان همنشین فرماید. یادش بخیر. یاعلی.

پاسخ دامنه: استاد نجفی رفیق صدیق دیرین سلام علیکم. به قول شاعر "شاهد از غیب رسید" خیلی هم خرسندکننده که گواهی دادید آن کُنج مغازه در کنار نفت‌انبار تکیه‌پیش را. و باز خرسنده‌تر که بیتوته با شهید محمدباقر را مطرح کردید و خاطره‌ات تجلی دوباره یافت. خوشا به حال شما از آن خلسه و جلسه با آن شهید دل‌آگاه. عکس شهید محمدباقر را هم از روی آلبوم شخصی خودم انداختم که آلبوم عکس‌ها، همچنان جزوِ ملزومات مهم من است. ممنونم.


نظر سید کاظم صباغ: سلام به آقای ابراهیم طالبی بزرگوار. خاطرات جبهه و نوشتار شما را فرصت کردم میخوانم و استفاده میبرم و ممنونم از فرصتی که هزینه میکنید در این گروه. امّا یک مسئله برایم پیش آمد اینکه، شما گروه پیروان ولایت فقیه را که توسط شهید مهاجر (درود خدا بر او باد) که پس از نشست و دیداری که با شهید حسین اقای بهرامی (سلام خدا بر او باد) داشت تشکیل داد را معرفی کردید. که بنده توفیق زیارت شما را در جلسات آن گروه نداشتم. و اعضای گروه را معرفی کردید. اسامی گروه: شهید بزرگوار محمد باقر مهاجر، شهید حجت الاسلام اقاسیدجواد شفیعی، اقای حاج سیدتقی شفیعی، آقای حاج عیسی رمضانی (محمد) آقای حاج خلیل درواری، آقای مهدی آهنگری (باجی حسین) آقای اکبر بابویه (معلم و برادرشهید) آقا حاج عسکری شفیعی، اقاموسی موسو و بنده که زحمت کشیدید نام بردید. شاید بنده اول نظری را در مشهد خواندم (سال ۵۸/۵۹ ممکنه شما در گروه بودید و بعد رفتید؟) بعد امدم مازندران، تابستان ۵۹ بود. که یک شب شهید مهاجر معظم و اقای حاج سید تقی شفیعی آمدنن خانه مان، دعوتم کردند رفتیم یک نشست داشتیم. گفتم برای چی این تشکیلات؟ شهید مهاجر بزرگوار گفتند شهید بهشتی فرمودند، نیروهای حزب اللهی میبایستی تشکیلاتی عمل کنند. که حضرت امام (ر) و انقلاب غریبند و نیروی پای کار و جانفدا میخواهند. قبول کردم. سلامتی شما و همه اعضای گروه را از خداوند مسئلت دارم.


پاسخ دامنه: سلام جناب آقا سیدکاظم، هم همسنگرم و هم رفیقم. جای گزاردنِ سپاس فراوان باقی گذاشتید که موضوع را عمق بخشیدید و وسیع‌تر آن را باز نمودید. بنده از تمام اسامی بی‌خبر بودم. اینک که حافظه‌ی شما چه قدر هم عالی یاری کرد تمام و کمال به آن قطعه‌ی تاریخ سیاسی محل پرداختی، بسیار شادمانم کردی. روایت شما از آن قضیه و اقدام سیاسی شهید محمدباقر را به اصل متنم، منضم می‌کنم تا ثبت شود و به فراموشی سپرده نگردد. حالیا، بسا درود بر شما رفیق قدیم و حال و آتی ما.