تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

قضیۀ خاتمی و ناطق در دارابکلا

سخنرانی آن شب دامنه در تکیه


به نام خدا. تاریخ سیاسی دارابکلا. به نام خدا. سال 1376 است. آقای هاشمی رفسنجانی قانونا" نمی تواند کاندیدای ریاست جمهوری شود هر چند میل درونی اش تغییر قانون اساسی به نفع نامزدی سه باره ی اوست! ولی ایران، ولی فقیه دارد که عدل او حکم می کند مانع دیکتاتوری نخبگان شود. تلاش عطاء الله مهاجرانی (حالا لندن نشین) هم در آن سال سخت سیاست ایران مبنی بر لزوم تغییر قانون اساسی به نفع هاشمی رفسنجانی با مخالفت شدید جریان چپ و بخشی از جریان راست و خصوصاً رهبر معظم انقلاب مواجه شد.


بلاخره میان چهار تن رقابت سختی درگرفت که در تاریخ سیاسی ایران نظیری نداشت. یعنی کارزار شدید علی اکبر ناطق نوری، سید محمد خاتمی اردکانی. محمد محمدی ری شهری و مرحوم سید محمد زواره ای. بگذرم. در دارابکلا نیز این رقابت مثل همه ی جای ایران دیدنی بود. آن سال، محرم بود. دهه ی اول محرم به روزهای داغ سیاسی ایران بدل شده بود. از هجمه و دروغ و شایعه و مخالفت گرفته تا بزن بزن و فُحش و ناسزا، جای جای  ایران را فراگرفته بود. اما دارابکلا با آنکه فضای رقابتی شدیدی حاکم شده بود، هرگز به سمت تنش و درگیری و فحّاشی علیه ی همدیگر پیش نرفت. یک دمکراسی غیر هدایتی! جلوه گر شده بود. بگذرم.


شبی از شبهای محرم همان سال، مرحوم آیة الله سید رضی شفیعی دارابی رئیس جامعه روحانیت مازندران در تکیه ی بالای دارابکلا، به منبر رفت و با صراحت و شجاعت و بی واهمه، علنا به مردم گفت به ناطق نوری رای دهند. بگذرم. تا آن شب جناب حجت الاسلام والمسلمین آسید علی صباغ که واعظ آن سال تکیه بود، برای حفظ حریم منبر و فراجناحی بودن تکیه ی امام حسین علیه السلام، به قضایای رقابت سخت و پرتنش خاتمی و ناطق، ورود نکرده بود و روضه اش را پی می گرفت.


ایشان اساساً عالمی اخلاقی و متواضع و معتدل و مرضی الطرفین بوده و هستند، اما شب عاشورا گویا احساس تکلیف کرد و سخنرانی بسیار سیاسی و مهمی کرد و تمام بحث های اساسی منبرش را به معرفی ناطق نوری اختصاص داد. و برای حاضرین تکیه استدلال کرد چون علما و مراجع و بزرگان کشور آقای ناطق نوری را اَصلح می دانند، بنابراین ارجح و اولی آن است که به ناطق رای دهند. من خود در پای منبرش حضور داشتم، که ایشان حتی چندین بُریده از جریده ی معروف آن روزها را که به نفع ناطق و علیه ی خاتمی بود، بالای منبر خواند. تا پایان منبرش هیچ کس از حضار فضای تکیه را متشنّج نکرد.


ایشان از منبر که آمدند پایین، جمعیتی از مردم و جوان های حاضر در مجلس، به دور وی حلقه زدند و مودبانه و بر اساس احترام به آزادی و نیز ایفای حق و تاکید بر حفظ حرمت منبر و بی طرفی تکیه در رقابت های سیاسی، با ایشان به بحث و مشاوره و انتقاد پرداختند.


من هم در آن جمعیت کنارش نشسته بودم و سکوتی محض داشتم و جناب آقای امیر رمضانی به نمایندگی از آن جمعیت، سرسخن را با جناب صباغ باز کرد. وی با کمال انصاف و زیّ طلبگی و حرّیت، حرف های نقّادانه ی حاضرین را استماع کرد و بعضا تصدیق نیز نمود. بگذرم. جمع حاضر از ایشان تقاضا کرد تا فرداشب به همین میزانی که ایشان از ناطق نوری علنا حمایت کرده، به یک نفر اجازه ی سخنرانی دهد تا حامیان نامزد دیگر یعنی خاتمی هم از فرصت پیش آمده استفاده ببرند.


البته این عکس دامنه شام غریبان سال 1393 است. عکاس: حسینعلی رمضانی

روانشاد یوسف رزاقی در این مسیر پیشتاز همگان بود. امیر رمضانی در میان جمع حاضر، دامنه را برای سخنرانی به جناب آقای صباغ معرفی کرد. ایشان هم با کمال میل پذیرفت که دامنه سخنران باشد و حلقه ی انتقادی دور وی با کمال متانت و تبادل آزادانه ی دیدگاه ها خاتمه یافت و فردا شب فرارسید. البته با همت و مدیریت بسیار فعال و بی نظیر روانشاد یوسف رزاقی.


در حالی که همه ی دوستان سرسختانه از روی ترس یا مصلحت اندیشی هایی که علی الاغلب ضد حقیقت است، از دامنه خواستند سخنرانی فرداشب را کنسل کند، تنها و تنها سه کس مصرانه مصوّبه با جناب صباغ را تا انتهاء پی گرفتند:


یکی یوسف رزاقی بود که یک تنه غیورانه وارد میدان شد و شدیداً از دامنه حمایت کرد و جلسه ی فردا شب را با انبوهی از جمعیت شکل داد.


دیگری مرحوم پدرم که هوادار جدی سید محمد خاتمی بود


و سومی آقای امیر رمضانی که در حلقه ی دور آقای صباغ این مسأله را به تصویب رساند.


آن شب دامنه در ساعت مقرر سخنرانی کرد. نمی دانم ادامه بدهم یا نه... بگذرم... . (دامنه دارابکلا)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد