تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

آیت الله دارابکلائی و فدائیان اسلام شهید نواب صفوی

شیخ محمد نجفی: در پاسخ به آقای آزاد طالبی. با سلام و احترام و عرض تبریک بمناسبت میلاد  منجی عالم ، حضرت حجة بن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف) . با عرض پوزش، بنده نخواستم ورود پیدا کنم و از مرحوم ابوی دفاع کنم ، ولی برادر بزرگوار جناب آقا سید موسی صباغ در (پی وی) پیام داد در مورد مرحوم آقا مطالبی بگویم. بنده ضمن تایید نوشتار متین و وزین ایشان (که انصافا خوب می‌تگارند) نکاتی را یادآور شدم که ایشان بخشیی از آن را در گروه گذاشتن که برخی از افراد برداشت غلط و نادرست کردند. ناچارم برای روشن شدن موضوع و رفع ابهام توضیحاتی بدهم:


مرحوم آیت الله دارابکلائی بعد از ورود به حوزه علمیه قم در سال ۱۳۲۷ شمسی با افکار شهید نواب صفوی آشنا و با ایشان رفیق شد و مرحوم نواب صفوی به ایشان گفت : آقا شیخ محمد باقر ، تلفظ نام فامیلی شما مقداری سخت است ، و شما شبیه به مرحوم شیخ مرتضای انصاری هستی و فامیلی شما انصاری باشد و ایشان بنام شیخ محمد باقر انصاری در آن گروه شناخته می‌شد و در جلسات شرکت و همکاری می‌کرد در سال ۱۳۳۴ که آقای عبد خدائی (نوجوان ۱۵ ساله) در ترور ناموفقش سبب شد که گروه فدائیان اسلام و شهید نواب صفوی شناسائی و در مهر ماه دستگیر شود و جمعی از یارانش به زندان بروند . مرحوم ابوی می‌گفت: چون در تشکیلات (دفتر اسامی افراد) نام ایشان بعنوان شیخ محمد باقر انصاری ثبت بود، شناسائی نشد و دستگیر نشد. مرحوم ابوی در اواخر مهرماه ۱۳۳۴ با مرحوم آیت الله حاج سید رضی شفیعی با هم به حوزه علمیه نجف رفتند که مبادا شناسائی شود. (اگر شناسائی می‌شد فقط به زندان میرفت). متاسفانه بعضی از افراد در این صحن محترم مغرضانه، یا غیر مغرضانه شبهه افکنی کردند که در ترور کسروی و حسینعلی منصور و رزم آرا ، شرکت داشتند؟!!! آیا رزمنده‌گان عزیز در جبهه‌ها تمامشان خط‌شکن و یا در خط مقدم و یا تخریب‌چی بودند؟!!! در گروه فدائیان اسلام فقط چند نفر در شاخه نظامی بودند که اکثرشان دستگیر و با اعدام ناجوانمردانه شهید کردند. بعضی ها حداقل تلاش کنند مقداری فهم فکری و شمّ سیاسی پیدا کنند که اینگونه سخن نگویند و تمسخر نکنند!! موفق و پیروز باشید. یاعلی.


دامنه |  [در پاسخ به محمد نجفی] جناب استاد حاج شیخ محمد نجفی سلام. روایت شما از بخش ناگفته‌ی زندگانی مرحوم آیت الله دارابکلایی -پیشوای پارسای مذهبی ماها در داراب‌کلا و برخی از متدینین حومه- یک اقدام پربرکت بود. این نمی‌شد مگر به یُمن همین مباحثه و اِ"ن قُلت"ها و نقد و نظرهایی که در صحن رخ داد. بنده این توضحیات شما را -که برای اولین  بار زوایایی از زندگی عزتمند و وارسته‌ی مرحوم آقا ابوی مکرم شما را به روی ما گشوده- جالب، جدید و موجب فخر می‌دانم و این بخشی از تاریخ سیاسی روستای ما شده است که بنده تماما" آن را در دامنه انتشار می‌دهم تا ثبت و ضبط گردد. تشکر می‌کنم به عنوان پاره‌ی تنِ مرحوم آقا این اطلاعات تازه که کگفتار شفاهی کمی از اسناد ندارد را به ماها هدیه داده‌اید. برقرار باشید و از همه‌ی شرکت‌کنندگان درین مبحث هم، قدردانی می‌کنم که سبب خیر شدند. قول رایج شخص شما: "یا علی". ابراهیم طالبی دارابی دامنه.


دامنه [در پاسخ به آزاد] سلام جناب آقای آزاد طالبی. آنچه جناب آقای سید موسی صباغ (سلام هم به ایشان در همین جا) مطرح کردند نقل قول است آن هم از زبان فرزندشان جناب استاد شیخ محمد نجفی. معنی این نقل قول این نیست که شما نتیجه گرفتید. می‌شود در زمانه‌ی مرحوم شهید نواب صفوی زیست و با او به هر طریقی همراه بود، اما این به معنای این نیست، هر چه سازمان فدائیان اسلام کردند، مرحوم آقا خبر داشتند و یا آن زمان دربست آن را پذیرفتند.

بد نیست حالا که این بحث را مطرح فرمودید نگاهم را به این مسئله بازگو کنم:

از نگاه بنده آن اقدامات -که منجر به هلاکت رزم‌آرا و احمد کسروی شد- یک دفاعیه‌ی انقلابی علیه‌ی یک مهره‌ی آمریکایی بود و یک واکنش شجاعانه علیه‌ی یک آدم هتاک به اسم کسروی که ابا نداشت از مکذّبین باشد و سست‌ترین حرف را به امامان ع ، قرآن و مسائل دینی نسب دهد.

درباره‌ی نقل قول استاد نجفی یادگار مرحوم آقا داوری ندارم. چون علم ندارم ولی برای من تازگی داشت و تا به حال ازین بخش سرگذشت مرحوم آقا مطلع نبودم. این جور مسائل به لحاظ علمی جزوِ نقل قول‌ها باقی می‌مانند و اعتبار خود را از رد یا قبول ما نمی‌گیرند. هر کس می‌تواند آن را بپذیرد یا نپذیرد. مهم نقلی است که صورت گرفت و نو و تازه هم هست.

بنده نقل قول‌ها را در دسته‌ی ارجاعات طبقه‌بندی می‌کنم که کار کنشگر یا پژوهشگر را تسهیل می‌سازد. البته قید کشکولی را هم در بیانات شما دیدم. لذا متوجه هستم کمی مزه‌ی مزاح هم در آن ریخته شد. با تشکر و درود.

پاسخ دامنه در باره روحانیون دارابکلا

روحانیون دارابکلا از نظر دامنه


به نام خدا. به شما جناب حاج حسین رمضانی مدیر فعال وبلاگ رنگین کمان داراب و متخصّص در نمای کاری ساختمان و سازه ها ابتدا سلام می کنم و می دانی که شما را دوست می دانم و دوست می دارم و بی مقدمه به سراغ جواب پست 2281 نوشته ی شما می روم:



1- بی هیچ شکّی گواهی می دهم در وجودت ایمان به اسلام و باور به روحانیت وجود دارد و اگر حال گلایه هایی را در این متن تدوین کرده ای، همه از سر دلسوزی و تکریم است نه هیچ چیز دیگر؛ زیرا خودت اهل مسجد و تکیه و قبله و ایمانی.


2- عُمران محل یک پروسۀ دایمی ست. و پروسه برخلاف پروژه که زمان و مکان محدود دارد، یک امر جاری و همیشگی ست و آرام آرام طی می شود و شخص روحانی و عالم دینی متکفّل مستقیم چنین امر سخت افزاری نیست، و نباید هم باشد. هر چند ممکن است برخی از آن بزرگواران گام های عملی از سر اختیار و یا نفوذ در این باره بردارند؛ اما اساس کار آنها تفکرآفرینی ست و رسیدگی به امور دینی و شرعی و دفع مسائل شُبهه ایی.


3- در مورد جانشینی پس از فوت مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی که اشاره کردی باید دو نکته را بگویم: به هر حال هر یک از روحانی های مهاجرت کرده به قم و مشهد، کوله باری از اندوخته فکری دارند و هر کدام در جایی تعهّد کاری و پژوهشی داده اند و نیز زندگی شان را برای ماندن در آن شهر و دیار برنامه ریزی طولانی مدت کرده اند و هر یک از آنها مثل همه ی آدم ها، صدها مساله ریز و درشت در مسیر زندگی شخصی و عمومی خود دارند؛ پس نمی شود یکباره همه چیز را کنار بگذراند و آنی به محل مقیم شوند. دوم آن که الحمدُلله این مساله حل شد و جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی چلوئی دارابی امام جماعت و امور مذهبی دارابکلا را برعهده گرفته اند و از این فرصت به ایشان سلام و دوام بقا و سلامتی و توفیقات الهی دارم.


4- تخریب آثار ماندنی که نوشتی اشاره ات به «خانۀ عالِم» است که موجب تخریب حمام قدیمی مردانه ی دارابکلا شد. من هم البته از این کار گلایه دارم زیرا همه جا حمام های خوش نقشه ی قدیم را موزه می کنند، بگذرم که این کار شد و من در جریان ریزِ آن نیستم. دغدغه ات را در این تذکر نیکو و دلسوزانه می دانم.


5- درس فرهنگی گفتی برگزار نمی شود. این قصور و یا تقصیر به روحانیون بازنمی گردد، باید مسئولان فرهنگی و فکری روستای دارابکلا که حتما باید شورایی اداره شود، بر این امور برنامه ریزی کنند. خوب، برای هر چیزی از سَمّ و شپشک دوا گرفته تا ریزترین مسائل روستا نشست و جلسه تشکیل می دهند، در این بخش چرا بی برنامه اند، یا کم برنامه اند، باید دقیق بررسی شود که آیا آدم های شایسته در این کار دعوت شده اند تا برنامه ریزی کنند و روحانیت را برای کلاس و درس و پند و اخلاق و فرهنگ فرابخوانند یا نه همینطور اوضاع به صورت اتفاقی پیش می رود؟ بگذرم که من هیچ دخیل در این امور نیستم.


6- گفتی معرفی روحانیون محل را به رُخ مان می کشی. نه جناب رنگین کمان گرامی. رُخ در شطرنج می کشند، من دارم این سربازان فکری و فضلای همین مرز و بوم را به نسل جوان آن هم به صورت فشرده می شناسانم. آنان خودشان هرگز هیچ توقعی ندارند. من خودم با ابتکار خودم وارد این عرصه شدم و الحمدُلله بسیار رضایت بخش است و مورد استقبال چشمگیر قرارگفته است. حال؛ از این که برخی هستند که اساسا" به عالِم دین و روحانیت کینه دارند، و چشم دیدنِ هیچ عمّامه به سری را ندارند، آنها هم قلیل اند در تعدادشان و هم منفی بافی های شان همیشه در روحیه ی شان جاری و ساری بوده و هست و خواهد بود و هرگر هم نمی خواهند بپذیرند.


7- نقش روحاتیت در دارابکلا نعمتی ست که برخی ها از آن بی خبرند. نعمت هایی که اگر کفران گردد، بلاها بر ما آویزان می گردد. شب را کسی درک می کند که روز کار کرده باشد و روز را کسی می فهمد که شب خوب به خود آسایش داده است. من مدافع روحانیت ام و شما هم خیلی مانوس و همراه با روحانیتی. از روحانیت نباید انتظار داشت بیاید در روستا در مورد سمّ پاشی نظر دهد. و یا بگردد کجای محل چه کسری هایی دارد و او همه چیز را حل و فصل کند. روحانی رفته چندین سال تفقّه کرده که دین را بشناساند و فضیلت ها و آرمان ها را یادمان دهد. پس تخصص و تقسیم شغل که می گویند یعنی چه؟ آری حاج حسین پیش به سوی توقّعات برحق از روحانیت و حمایت از عزت و عفت و عترت. پوزش ار این صراحت و ممنون به وجودت.». (دامنه دارابکلا)