تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

تاریخ سیاسی داراب‌کلا

رویدادها به روایت دامنه ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

دو قضیۀ فضای سیاسی سال 1357 دارابکلا

عکس امام در کرۀ ماه و صلوات خاص


به نام خدا. تاریخ سیاسی دارابکلا. در این قسمت تاریخ سیاسی دارابکلا، به دو قضیۀ فضای خاص سیاسی سال 1357 روستای دارابکلا می پردازم و دو نکته ای را که خود شاهدش بودم را می نویسم:


آن سال منتهی به پیروزی انقلاب، میزان محبوبیت و نفوذ امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ برای انقلابیون بسیار بالا و توصیف ناشدنی بود. در یک تقسیم بندی کلی، مردم دارابکلا در آن مقطع زمانی دو دسته بودند:


اکثریت قریب به اتفاق، حامی و دلسپرده ی امام خمینی بودند و با شوق و ولع در انتظار نتایج و آثار انقلاب بسر می بردند. و چند خانواده و افراد معدود هم هنوز به شاه وفادار مانده بودند و معمولاً به این و آن می گفتند شاه برمی گردد! که خود بعدها دریافتند آن انتظار توهّمی بیش نبود.


در همین گیر و دار در دارابکلا دو اتفاق روی داده بود: یکی در عوام و دیگری در خواص. در عوام این بود که با قاطعیت می گفتند عکس امام در کُره ماه دیده می شود. شب ها در هم در حیاط دو تکیۀ بالا و پایین محله، همه را به رؤیت سطح ماه فرامی خواندند و ناهمواری های روی ماه را به شکل عمّامه و عبا و چهره ی امام تصویر می کردند و به دیگران القا می نمودند که دیدید راست می گوییم. مردم هم _البته برخی_ می گفتند: اَره اَره دیدیم. تا این که از ناحیۀ خود امام این خرافه رد شد.


این قضیه موجب شده بود اهل فَحص و کنجکاوها در دارابکلا، به داستان فوت ابراهیم، فرزند پیامبر اسلام (ص) استناد کنند که همین نوع خرافه آنجا رخ نموده بود که رسول خدا (ص) آن را مردود نموده بود.


آن قضیۀ دوم که در خواص رخ نموده بود این بود که یکی از روحانیون محترم دارابکلا، در نشستی که من هم در آن شب حضور داشتم، از سر عشق شدید به امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ و در نهایت اخلاص پیشنهاد داده بود، وقتی نام «روح الله خمینی» در مجامع برده می شود به جای صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، بگوییم:


«الّلهُمَّ صَلِّ عَلی خمینی و آلِ خمینی»!!!


که البته روی آن مباحثه و چالش شده بود و رد گردیده بود.


این دو قضیه را از این رو در سلسله مسائل تاریخ سیاسی دارابکلا نوشته ام که صرفاً رخداد را نقل کرده باشم تا در تاریخ سیاسی محل ثبت بماند؛ و الّا هیچ کس به آنچه آن زمان خاص بر حسب اقتضائات انقلابات رخ می تابید، نه گلایه ای می برَد و نه اشکال تراشی می نماید.


نمازظهر عاشورای سال 1394 دارابکلا


تذکر ضروری دامنه : پس از آن که من در قسمت 27 تاریخ سیاسی دارابکلا یعنی پست 4604 اینجا قضیۀ «زیرآب زنی علیۀ دانشجویان روستای دارابکلا» را نوشته و منتشر کرده بودم، کامنت گذار محترمی _که مشخص است از خوانندگان همیشگی دامنه است_ با ارسال چندبار کامنت با مفهومی ثابت به دامنه، از من پرسیده آیا آن دانشجو که علیۀ اش، زیرآب زنان دارابکلا گزارش ردکرده بودند، فلانی فرزند فلانی نبوده؟ عین کامنتش با سانسوری که کردم این است:


«با سلام. آیا این دانشجو «...» فرزند «...» نبوده؟ با تشکر.»


ضمن علیک السّلام و تشکر از دغدغه ات؛ باید بگویم من وقتی شما را نمی شناسم چگونه می توانم جواب شما را بدهم؟ نیز وقتی دامنه در متن پست، تحفّظ ورزیده، چگونه در بخش کامنت این اصل را نادیده بگیرد؟ بگو کی هستی تا بگویم چی به چیه. ممنونم و خداحافظت. (دامنه دارابکلا)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد